part 13

ساخت وبلاگ
خااااا سلام یک چندتا نویسنده میخوام ک فعالیت زیاد بکنن لطفا پسر نباشه پلیز اگ خواستین نویسنده بشین بهم خبر بدید :| اگ تلگرام داشتین شمارتونو بدید تا شرایطو بهتون بگم part 13...
ما را در سایت part 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : korehcity1 بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31

-اق...اقاي دكتر منظورتون چيه؟ ناگهان دكتر از صندليش بلند شد و با چهره غميگين تعظيمي كَرد و گفت :اقاي هان من از طرف بيمارستان عذر خاهي ميكنم ...انگار اون خوني رو كع به اقاي كاي تزريق ميكنن ،داراي ويروس إيدز بود و بع اقاي كيم هم منتقل شده ، بيمارستان قبول كرده همه جريمه اش رو بپردازه  حلقه هاي اشك چشماي لوهان رو پوشونده بود و لوهان با همون حالت گفت:ببينم شما ميتونيد عمر رو  از كجا بخريد ؟ دكتر گفت:ببخشيد متوجه منظورتون نميشم لوهان گفت :ميدونيد چند سال از عمر كاي كم كرديد لعنتيا؟حالا ميخايد با پول عمر كاي رو برگردونين؟ دكتر چيزي نگفت  يعني جوابي نداشت بده كه  حرف لوهان حق بود و حرف حق جوابي نداشت  لوهان با حالت نا متعادلي از جاش پا شد و به سمت در حركت كَرد  بايد ميرفت پيش كاي  بايد كنارش ميموند  حالا كه فهميده بودن  برادر نيستن با خيال راحت ميتونستن كنار هم بمونن  ولي بازم سخت بود  اينكه ببيني عشقت فقط زمان محدودي پيشت  هست  خيلي سخت بود  لوهان خيلي سعي كرده بود بغضش رو كنترل كنه  ولي قطره أشكي سمج از گوشه چشمشبع أرومي رو صورتش سر خورد  اون قطره اشك مثله كودكي كه انگار برده بودنش شهر بازي  از سر سره ی صورت لو سر خورد  لوهان مشتش رو كوبيد رو ديوار و با اون يكي دستش يكي دوتا از دكمه هاش رو باز كَرد تا از اين حس خفگي نجات پيدا كنه  ولي اين حس خفگي تا أعماق ريه هاش رو ميسوزوند  و نفس كشي part 13...
ما را در سایت part 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : korehcity1 بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31

هر دو وارد بیمارستان شدن ولی چون لوهان هنوزم مست بود وسطای راه چرت و پرت میگفت و کای سعی میکردبه لوهان توجه کنه وقتی کای ولوهان رسیدن دره اتاقه کای متوجه شدن که کلی خبر نگار جلوی درش وایساده کای زود خودشو پشت دیوار قایم کرد که ناگهان دستی رو یه شونه اش قرار گرفت و وقتی روشو برگردوند متوجه کریس شد و نفسش رو با اسودگی بیرون فرستاد کریس دست کای رو گرفت و به سمت یکی از اتاق ها کشوند و لوهان خاست اعتراضی بکنه که دست سهون رویه دهنش قرار گرفت لوهان تقلا میکرد تا خودش رو از دست سهون نجات بده ولی سهون مسلما قوی تر از اون بود سهون هم لوهان رو به اتاق دیگری برد که بقیه اعضای اکسو اونجا بودن با ورود لوهان همه روشونو سمت لوهان برگردوندن ولی لوهان حالو اوضاع خوبی نداشت و همین که دست سهون از روی دهانش برداشته شد شروع به داد زدن کرد:کای رو کجا بردین؟کای حالش خوب نیست لعنتیااااااااا....بهم بگین ....کجا بردینش سهون سعی کرد لوهان رو اروم کنه :هی..لوهان اروم باش...کای حالش خوبه فقط باید استراحت کنه... لوهان عصبی تر از قبل داد زد و گفت: نه ....اون اصنم حالش خوب نیست ....اون وقت زیادی نداره ... و قطره اشکی از چشمش پایین اومد پاهاش تحمل نگه داشتنش رو نداشتن و روی زانوهاش ایستاد همه فهمیده بودن که لوهان میدونه بیماری کای چیه و همه مثله لوهان حال خوبی نداشتن و خوب از عشق لوهان به کای خبر داشتن part 13...
ما را در سایت part 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : korehcity1 بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31

ترجمه فارسی:(Come in)با همه وجودم تو رو به درون کشیدمحالا نمی تونم برش گردونماین به وضوح یه اعتیاد خطرناکهخیلی بده، هیچکس نیست که اونو متوقفش کنهعشق اون دخترهمه چیزی که میخوام عشق اونهفانتزی کشنده ی اوناز شدت وجد مستماوه اون منو می خواد، اوه اون منو داره، اوه بهم صدمه میزنهچی میتونه بهتر از این باشه؟یکی به دکتر زنگ بزنه، بغلم کن و بهم بگوعشق مریضیه، اعتیاده، اوردوزههر چی زمان میگذره کنترلش سختتر میشهدارم عمیقتر عاشقش میشماوه خیلی زیاده، این تویی، عشق تو، این اوردوزهخیلی زیاده، این تویی، عشق تو، این اوردوزهدیدن تو در درون خودم، باعث میشه حتی بیشتر بخوامتبعد از اینکه نفسم تند میشه و بعد خفه میشهاحساس لرزیدن میکنم و بعدش، یه آهعشق اون، عشق اون دختر برام مثل زهر میمونهنمیتونم فرار کنمبدنم داغتر میشه و اون همه ی وجودمو کنترل میکنهاوه اون منو می خواد، اوه اون منو داره، اوه بهم صدمه میزنههمش دارم به تو فکر میکنمیکی به دکتر زنگ بزنه، بغلم کن و بهم بگوعشق مریضیه، اعتیاده، اوردوزههر چی زمان میگذره کنترلش سختتر میشهدارم عمیقتر عاشقش میشماوه خیلی زیاده، این تویی، عشق تو، این اوردوزهخیلی زیاده، این تویی، عشق تو، این اوردوزههمه ازم میپرسن عوض شدم؟مثل اینه که تو توی قلبم میخ شده باشیدنیام پر از توئهنمیتونم متوقفش کنم، (قلبم) از تو پر شدههمین الان، تو این لحظه، تو توی قلبمیE X ORap)تو رو می چشم و part 13...
ما را در سایت part 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : korehcity1 بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31